مفهوم اراده آزاد در اسلام و قضا و قدر با یکدیگر متضاد هستند و پافشاری بر قضا و قدر در بسیاری از آیات قرآنی و روایات معتبر مشاهده میشود.
روایات آورده شده اثبات میکند که الله افراد را به طور ذاتی بد و نافرمان خلق میکند و سپس آنها را به خاطر چیزی که نمیتوانند کنترل کنند، یعنی کفر و گناهشان، مجازات میکند. گناهانی که ما (و پیامبران نیز) مرتکب میشویم، همه توسط خداوند پیش از خلقت، مقدر شده است، با این حال ما برای آنها مجازات میشویم در حالی که هیچ اختیاری نداریم.
محمد گفته است: موسی با آدم استدلال کردند. موسی به آدم گفت: ای آدم، تو پدر ما هستی که مارا ناامید کردی و از بهشت بیرون کردی. آدم به موسی گفت: ای موسی، الله تو را با سخن گفتن خود برگزید و با دست خود برای تو نوشت، آیا تو مرا به کاری که الله چهل سال پیش از آفرینش من بر من مقدر کرده، ملامت میکنی؟ آدم بر موسی حجت آورد، آدم بر موسی حجت آورد، سه بار تکرار کرد.[1]1. صحیح بخاری، حدیث 6614[2]2. صحیح بخاری، حدیث 4738[3]3. صحیح بخاری، حدیث 4736[4]4. صحیح مسلم، حدیث 2652 بخش دوم[5]5. صحیح مسلم، حدیث 2652 بخش سوم[6]6. صحیح مسلم، حدیث 2652 بخش چهارم[7]7. سنن ابی داود، حدیث 4701[8]8. مشکات المصابیح، حدیث 81[9]9. سنن ابن ماجه، حدیث 80[10]10. تفسیر القمی، ج1،ص44[11]11. بحار الأنوار، ج11،ص188[12]12. جزایری، قصص الأنبیاء،ص44[13]13. تفسیر البرهان، ج1،ص181[14]14. تفسیر العیاشی، ج2،ص10[15]15. تفسیر نور الثقلین، ج2،ص14[16]16. تفسیر نور الثقلین، ج1،ص61[17]17. تفسیر البرهان، ج2،ص524[18]18. تفسیر کنز الدقائق، ج1،ص366[19]19. تفسیر کنز الدقائق، ج5،ص56
برای زمینهسازی، این روایت در داستان اسراء یا معراج رخ داد که در آن محمد به آسمانها رفت تا با خداوند بحث کند و پیروز شد، اما این داستان دیگری است.
این روایات به روشنی نشان میدهند که گناه اولیه کوتاهی آدم نبوده، زیرا او در این موضوع هیچ اختیاری نداشت، چرا که کارهای او پیش از خلقت آدم یا شیطان به وسیله الله مقدر شده بود. جالب است که آدم این را به تقدیر الهی نسبت داده و نه به وسوسه شیطان.
اگر آدم دارای اراده آزاد بود، ما میتوانستیم او را برای کارهایش در بهشت سرزنش کنیم، اما نمیتوانیم، زیرا برپایه گفته او، این کارها توسط خداوند پیش از خلقتش برای او مقدر شده بود. پس چه کسی براستی پاسخگو کارهایی است که دستاویز سقوط انسان از بهشت شد؟
عایشه، مادر مؤمنان، گفته است که پیامبر اسلام برای نماز بر روی جنازهی کودکی از انصار فراخوانده شد. عایشه گفت: ای رسول الله، خوشا به حال این کودک که پرندهای از پرندههای بهشت است؛عمل بدی انجام نداده و مرتکب گناهی نشده است. محمد گفت: ای عایشه! آیا غیر این خواهد بود. الله افرادی را برای بهشت آفریده است؛ خلق آنان زمانی بوده که هنوز در پشت پدرانشان بودهاند و برای جهنم افرادی را آفریده است؛ خلق آنان زمانی بوده که هنوز پشت پدرانشان بوده اند.[20]20. صحیح مسلم، حدیث 2662 بخش دوم[21]21. صحیح مسلم، حدیث 2662 بخش سوم[22]22. سنن ابن ماجه، حدیث 82[23]23. سنن ابی داود، حدیث 4713[24]24. سنن النسائی، حدیث 1947
این موضوع به روشنی بیانگر این است که سرانجام افراد پیش از تولدشان تعیین شده است. در پاسخ به عایشه که گفته بود یک کودک پیش از بلوغ (که هنوز قادر به گناه کردن نیست) بمیرد، به بهشت میرود، محمد میگوید که او ممکن است اشتباه کند چرا که الله پیشاپیش سرانجام افراد را پیش از تولد آنها تعیین کرده است.
توضیح این حدیث همچنین به این اشاره دارد که این موضوع نشاندهنده تقدیر و لوح محفوظ است.
سراقة بن جُعشم گفت: ای رسول الله، آیا اعمال فرد در آنچه که قلم نوشته است و آنچه که از قضا و قدر گذشته است، یا در آینده است. او گفت: خیر، اعمال در آن چیزی است که قلم نوشته و قضا و قدر گذشته است و هر فرد برای آنچه که خلق شده، تسهیل شده است.[25]25. صحیح مسلم، حدیث 2648 بخش اول[26]26. صحیح مسلم، حدیث 2648 بخش دوم[27]27. سنن ابن ماجه، حدیث 91
محمد به طور قاطع وجود اراده آزاد را با این پاسخ رد کرد. او بیان میکند که اعمال افراد همان چیزی است که از پیش برای آنها در سرنوشتشان نوشته شده است (قضا و قدر) و اقداماتی که آنها در آینده انجام خواهند داد، پیشاپیش در سرنوشتشان تعیین شده است.
به این معنا که اگر کسی از اسلام خارج شود، این تصمیم از پیش در سرنوشت او تعیین شده است و قابل تغییر نیست. در حقیقت، او مسئول ارتداد خود نیست. بلکه کسی وجود دارد که سرنوشت غیرقابل تغییر او را مینویسد.
امام صادق گقت:براستى خدا مؤمن را از سرشت بهشتى آفریده و کافر را از سرشت دوزخى و فرمود:چون خداى عز و جل خیر بندهاى را بخواهد جان و تنش را پاک کند و خیرى را نشنود جز آنکه آنرا بداند و بفهمد و هیچ بدى و زشتى را نشنود جز آن که آن را بد بدارد،گوید:شنیدم که آن حضرت مىفرمود:سرشت بر سه گونه است:
1-سرشت انبیاء:مؤمن هم از همان سرشت باشد جز آنکه پیامبران از برگزیده آنهاست و در آن اصل باشند و برترى دارند و مؤمنان فرع آنند و هر دو از خاک نرم و مرطوب ساخته شدهاند،از این رو خداى عز و جل میان پیامبران و پیروانشان جدایى نیندازد.
2-سرشت ناصبى از رنگ سیاه و بدبو است
3-مستضعفان که از سرشت خاک معمولى باشند
مؤمن از ایمان خود برنگردد و ناصبى از بدکیشى خود و مستضعفان وابسته به خواست خداوندند.[28]28. الکافی، ج2، ص3[29]29. بصائر الدرجات، ج1، ص16[30]30. الوافی، ج4، ص27[31]31. تفسیر البرهان، ج3، ص340[32]32. تفسیر البرهان، ج4، ص592[33]33. بحار الأنوار، ج25، ص9[34]34. بحار الأنوار، ج64، ص82
از زید بن وهب روایت است که عبد الله بن مسعود گفت: رسول الله که راست گوینده و راست شمرده شده است، به ما گفت: همانا آفرینش هر یک از شما در شکم مادرش به مدت چهل روز فراهم میشود، سپس به همین مدت حالت خون بسته میباشد و سپس همین مدت به حالت گوشتپاره میباشد. سپس خداوند به سوی وی فرشته ای می فرستد که چهار کلمه را بنویسد وی عمل او، و مدت حیات او روزی او و بدبختی یا نیک بختی او را مینویسد سپس در وی روح دمیده میشود همانا مردی است که عمل اهل دوزخ را انجام میدهد تا آنکه میان او و میان دوزخ به جز مسافت یک گز نمی باشد سپس نوشته (سرنوشت بر وی پیشی می گیرد و عمل اهل بهشت را انجام میدهد، سپس به جنت در می آید و همانا مردی است که عمل اهل بهشت را انجام میدهد، تا آنکه میان او و میان بهشت به جز مسافت یک گز نمی باشد، سپس آن نوشته بر وی پیشی می گیرد و عمل اهل دوزخ را انجام میدهد سپس وی به دوزخ در می آید.[35]35. صحیح بخاری، حدیث 3332
از اعمش از زید بن وهب روایت است که گفت: از عبدالله بن مسعود شنیدم که میگفت: رسول الله که اوست راستگو و راستگو شمرده شده به ما گفت: همانا آفرینش هر یک از شما چنان است که به مدت چهل روز و چهل شب در شکم مادر شما جمع می شود، سپس به حالت علَقَه به همین مدت میباشد سپس به حالت مضغه به همین مدت می باشد، سپس به سوی او فرشته ای فرستاده می شود و به وی اجازه داده می شود که چهار کلمه را بنویسد. پس روزی او و مدت عمر او را عمل او را و اینکه آیا بدبخت است یا نیک بخت مینویسد، سپس در وی روح می دمد بنابراین یکی از شما عمل میکند که عمل اهل بهشت انجام میدهد حتی میان او و میان بهشت مسافت یک دست می ماند پس آنچه نوشته شده بر وی پیشی می گیرد و عملی میکند که عمل اهل دوزخ است و به دوزخ می درآید و همانا یکی از شما عملی می کند که عمل اهل دوزخ است تا آنکه میان او و میان دوزخ مسافت یک دست می ماند آنگاه همان نوشته مقدر شده بر وی پیشی میگیرد و عملی میکند که عمل اهل بهشت است و به بهشت می درآید[36]36. صحیح بخاری، حدیث 7454
روایت است که پیامبر اسلام گفت: همانا خداوند در هر رحمی فرشته ای را گمارده است که میگوید ای پروردگار، نطفه ای است. ای پروردگار، خون بسته ای است. ای پروردگار، گوشتپاره ای است. چون خداوند بخواهد که او را بیافریند، میگوید پروردگارا نر است یا ماده، پروردگارا بدبخت است یا نیک بخت، روزی او چه اندازه است و مدت حیات وی چه اندازه است. پس در شکم مادر او چنانکه حکم شده است، مینویسد.[37]37. صحیح بخاری، حدیث 3333[38]38. صحیح بخاری، حدیث 6959[39]39. صحیح مسلم، حدیث 2646[40]40. صحیح مسلم، حدیث 2644[41]41. صحیح مسلم، حدیث 2645 سند سوم
از عبدالله بن مسعوده روایت است که میگفت بدبخت کسی است که در شکم مادرش بدبختی و شقاوت بر او نوشته شده است و خوشبخت کسی است که از غیر خود پند گیرد. عامر بن واثله پیش یکی از اصحاب رسول خدا به نام حذیفه بن اسید غفاری رفت و گفته ی ابن مسعود را برای او نقل کرد و از آن صحابی پرسید: چگونه انسانی بدون این که هنوز عملی انجام داده باشد شقی و بدبخت نوشته شود؟ آن صحابی از او پرسید آیا از این سخن تعجب مینمایی؟ من از رسول خدا شنیدم که می فرمود: هنگامی که چهل و دو شب از قرار گرفتن نطفه در رحم مادر سپری میشود خداوند فرشته ای به سوی آن میفرستد، پس شکل و سیما به او میبخشد و گوش چشم پوست گوشت و استخوان او را می آفریند سپس آن فرشته میپرسد پروردگارا مذکر باشد یا مؤنث؟ آنچه که خواست خداوند باشد آن را محقق میگرداند و فرشته آن را مینویسد سپس فرشته می پرسد: پروردگارا مدت عمر او چه باشد؟ آن چه که خواست خداوند باشد خداوند آن را به فرشته میگوید و فرشته هم آن را مینویسد. سپس فرشته میپرسد پروردگارا رزق و روزی او چه مقدار باشد؟ آن چه که خداوند بخواهد آن را مقدر نموده و فرشته آن را مینویسد سپس فرشته با در دست داشتن کتابی از پیش آن نطفه خارج میشود و چیزی بر آنچه به نوشتن آن دستور داده شده است نمی افزاید و چیزی از آن نمی کاهد.[42]42. صحیح مسلم، حدیث 2645 سند اول
اعمال، ویژگیها، تاریخ مرگ و سرنوشت در آخرت برای هر فرد پیش از تولدشان در رحم مادرشان مقدر شده است. اگر همه چیزهایی که فرد در زندگی انجام خواهد داد از پیش نوشته شده باشد، هیچ راهی برای وجود اراده آزاد وجود ندارد.
و همچنین برای من عجیب است که چگونه الله در قرآن از کافران به شدت عصبانی است. در حالی که خود او پیش از تولد آنها برای کفرشان مقدر کرده است.
مردی گفت: ای رسول الله! آیا اهل بهشت از اهل آتش قابل تشخیص هستند؟ پیامبر پاسخ داد: بله. مرد گفت: پس چرا مردم سعی میکنند اعمال نیک انجام دهند؟ پیامبر گفت: هر کسی اعمالی را انجام میدهد که برای او خلق شده است یا اعمالی را انجام میدهد که برای او تسهیل شده است.
در حالی که ما با پیامبر نشسته بودیم و او با عصایش زمین را میخراشید، سرش را پایین انداخت و گفت: هیچ یک از شما نیست مگر اینکه جایگاه او در جهنم یا بهشت معین شده است. سپس یکی از مردم گفت: یا رسول الله، آیا بر آنچه بر ما نوشته شده اعتماد نکنیم و عمل را ترک ننماییم؟ پیامبر گفت: خیر، بلکه ادامه دهید و اعمال خود را انجام دهید، زیرا هر کسی اعمالی را که برای او به راحتی انجام میشود پیدا خواهد کرد.
عمران گفت: ای رسول الله! چرا باید مردم تلاش کنند تا اعمال نیک انجام دهند؟ پیامبر پاسخ داد: هر کسی به راحتی اعمالی را که او برای آن خلق شده است، انجام خواهد داد.[43]43. صحیح بخاری، حدیث 6595[44]44. صحیح بخاری، حدیث 6605[45]45. صحیح بخاری، حدیث 7551[46]46. صحیح بخاری، حدیث 7552[47]47. صحیح بخاری، حدیث 4949[48]48. صحیح مسلم، حدیث 2649[49]49. صحیح مسلم، حدیث 2648
بر اساس این روایات، افرادی که الله به طور خاص برای بهشت خلق کرده است، اعمال نیک را برایشان راحتتر مییابند و به همین ترتیب، افرادی که خداوند به طور خاص برای جهنم خلق کرده است، گناه را برایشان راحتتر مییابند.
اگر الله میخواست مطابق نام خود عادل باشد، چرا افراد را به طور برابر خلق نمیکرد؟ به جای اینکه هر فرد را برای بهشت یا جهنم معین کند و آنها را به طور خودکار به انجام اعمال مناسب برایشان سوق دهد بدون اینکه خودشان ارادهای داشته باشند؟
ابوهریره گفت: ای رسول الله، من مردی جوانم و از آن میترسم که خودم را به زنا بیفکنم و چیزی نمییابم که با آن با زنان ازدواج کنم. او سکوت کرد، سپس سخنم را تکرار کردم، اما او سکوت کرد، سپس سخنم را تکرار کردم. او سکوت کرد، سپس سخنم را تکرار کردم. او گفت: ای ابوهریره، قلم بر آنچه مواجه خواهی شد، خشک گردیده است[50]50. یعنی آنچه بر تو تقدیر است همان خواهد شد از اینکه خود را خصی کنی یا نکنی[51]51. صحیح بخاری، حدیث 5076[52]52. مشکات المصابیح، حدیث 88[53]53. سنن النسائی، حدیث 3215
برای زمینهسازی، آیات زیر از داستانی در سوره کهف[54]54. سوره کهف، آیات 60-82 درباره ملاقات موسی با مردی دانا به نام خضر آمده است، که دارای دانش از آینده است و موسی را به درسی میبرد. کل داستان به دلایل مختلف بسیار معیوب است. اما برای حالا، من به بخشی خاص از داستان تمرکز میکنم، و آن زمانی است که خضر یک کودک کوچک را به این دلیل میکشد که کودک به کافر شدن در بزرگسالی مقدر شده بود:
و رفتند تا به پسرى رسیدند، او را کشت، موسى گفت: آیا جان پاکى را بىآنکه مرتکب قتلى شده باشد مىکشى؟ مرتکب کارى زشت گردیدى.[55]55. سوره کهف، آیه 74
پیامبر اسلام گفت: آنها روانه شدند و ناگاه نوجوانی را دیدند که با دیگر پسران بازی میکرد. خضر با دست خویش سرش را از تنش جدا کرد. موسی گفت: آیا نفس پاکی را به غیر قصاص(کسی را نکشته) کشتی؟[56]56. صحیح بخاری، حدیث 122[57]57. سنن ابی داود، حدیث 4707
(خضر) گفت: آیا نگفتمت که نمىتوانى همپاى من صبر کنى؟[58]58. سوره کهف، آیه 75
(موسی) گفت: «بعد از این اگر درباره چیزی از تو سؤال کردم، دیگر با من همراهی نکن؛ (زیرا) از سوی من معذور خواهی بود!»[59]59. سوره کهف، آیه 76
اما آن پسر، پدر و مادرش مؤمن بودند. ترسیدیم که آن دو را به عصیان و کفر دراندازد.[60]60. سوره کهف، آیه 80 خواستیم تا در عوض او پروردگارشان چیزى نصیبشان سازد به پاکى بهتر از او و به مهربانى نزدیکتر از او.[61]61. سوره کهف، آیه 81
این است راز آن سخن که گفتم: تو را صبر آن نیست.[62]62. سوره کهف، آیه 82
پیامبر اسلام: کودکی که توسط خضر کشته شد، کافر خلق شده بود و اگر زنده میماند، پدر و مادرش را به طغیان و کفر مجبور میکرد.[63]63. صحیح مسلم، حدیث 2662[64]64. سنن ابی داود، حدیث 4705[65]65. سنن ابی داود، حدیث 4706[66]66. سنن ترمذی، حدیث 3150[67]67. بحارالأنوار، ج13، ص280[68]68. تفسیر القمی، ج2، ص39[69]69. تفسیر العیاشی، ج2، ص336[70]70. تفسیر نورالثقلین، ج3، ص286[71]71. تفسیر البرهان، ج3، ص655[72]72. تفسیر البرهان، ج3، ص656
توجیه قتل یک کودک جلو چشم دوستانش… این است که او یک کافر بزرگ می شود چرا که مقدر شده بود و والدینش را به کفر میکشاند. بر اساس گفته محمد، این کودک مقدر شده بود که کافر شود، به این معنا که او هیچ اختیاری در این موضوع نداشت. او نمیتوانست اعتقاداتش را کنترل کند چرا که مقدر شده بود که کافر شود.
پس به جای اینکه به او اراده آزاد واقعی بدهد و اجازه دهد تا خود تصمیم بگیرد، او به خاطر چیزی که نمیتواند کنترل کند یا تغییر دهد؛ چیزی که الله پیش از تولدش برای او مقدر کرده است، کشته میشود.
و همچنین براى هر پیامبرى دشمنانى از شیاطین انس و جن قرار دادیم. براى فریب یکدیگر، سخنان آراسته القا مىکنند. اگر پروردگارت مىخواست، چنین نمىکردند.[73]73. سوره انعام، آیه 112
بگو: هر کس بر حسب ذات و طبیعت خویش عمل مىکند و پروردگار تو بهتر مىداند که کدام یک به هدایت نزدیکتر است.[74]74. سوره اسراء، آیه 84
پس خدا هر که را خواهد گمراه مىکند و هر که را خواهد هدایت مىکند.[75]75. سوره فاطر، آیه 8
و خدا ملک خود را به هر که خواهد بخشد، که خدا به حقیقت توانگر و داناست.[76]76. سوره بقره، آیه 247
الله به هر که خواهد حکمت عطا کند.[77]77. سوره بقره، آیه 269
همچنین، کاهنان، کشتن فرزند را در نظر بسیارى از مشرکان بیاراستند تا هلاکشان کنند و درباره دینشان به شک و اشتباهشان افکنند. اگر خدا مىخواست چنین نمىکردند.[78]78. سوره انعام، آیه 137
و اگر خدا مى خواست، مردمى که بعد از آنها بودند، پس از آنکه حجتها بر آنان آشکار شده بود، با یکدیگر جنگ نمىکردند. ولى آنان اختلاف کردند: پارهاى مؤمن بودند و پارهاى کافر شدند. و اگر خدا مىخواست با هم جنگ نمىکردند، ولى خدا هر چه خواهد مىکند.[79]79. سوره بقره، آیه 253
اگر پروردگار تو بخواهد، همه کسانى که در روى زمینند ایمان مىآورند. آیا تو مردم را به اجبار وامىدارى که ایمان بیاورند؟[80]80. سوره یونس، آیه 99جز به اذن خدا هیچ کس را نرسد که ایمان بیاورد.[81]81. سوره یونس، آیه 100
این کتاب پندى است براى جهانیان.[82]82. سوره تکویر، آیه 27 براى هر کس از شما که بخواهد به راه راست افتد.[83]83. سوره تکویر، آیه 28 و شما نمىخواهید مگر آنچه را که پروردگار جهانیان خواسته باشد.[84]84. سوره تکویر، آیه 29
هر کس را که خدا خواهد که هدایت کند دلش را براى اسلام مىگشاید[85]85. سوره انعام، آیه 125
این اندرزى است. پس هر که خواهد، راهى به سوى پروردگار خویش برگزیند.[86]86. سوره انسان، آیه 29 و شما جز آن نمىخواهید که خدا خواسته باشد، زیرا خدا دانا و حکیم است.[87]87. سوره انسان، آیه 30 هر کس را که بخواهد مشمول رحمت خود سازد، و براى ستمکاران عذابى دردآور آماده کرده است.[88]88. سوره انسان، آیه 31
تو هر کس را که بخواهى هدایت نمىکنى. خداست که هر که را بخواهد هدایت مىکند و او هدایت یافتگان را بهتر مىشناسد.[89]89. سوره قصص، آیه 56
دوست مسلمان عزیز! بهتر است آیه آخر را بخوانید. خواهش میکنم دیگر تلاشی برای هدایت ما نکنید، فقط بخوانید که نویسنده قرآن چه میگوید.
اگر خدا مىخواست، آنان شرک نمىآوردند، و ما تو را نگهبانشان نساختهایم و تو کارسازشان نیستى.[90]90. سوره انعام، آیه 107
هر کس را که خواهد گمراه کند قلبش را چنان فرو مىبندد که گویى مىخواهد که به آسمان فرا رود. بدین سان خدا به آنهایى که ایمان نمىآورند پلیدى مىنهد.[91]91. سوره انعام، آیه 125
بعضى از آنها به سخن تو گوش مىدهند ولى ما بر دلهایشان پردهها افکندهایم تا آن را درنیابند و گوشهایشان را سنگین کردهایم. و هر معجزهاى را که بنگرند بدان ایمان نمىآورند. و چون نزد تو آیند، با تو به مجادله پردازند. کافران مىگویند که اینها چیزى جز اساطیر پیشینیان نیست.[92]92. سوره انعام، آیه 25
کیست ستمکارتر از آن که آیات پروردگارش را برایش بخوانند و او اعراض کند و کارهایى را که از پیش مرتکب شده فراموش کند؟ بر دل ایشان پرده افکندیم تا آیات را درنیابند و گوشهایشان را کر ساختیم که اگر به راه هدایتشان فراخوانى، هرگز راه نیابند.[93]93. سوره کهف، آیه 57
خدا بر دلهایشان و بر گوششان مهر نهاده و بر روى چشمانشان پردهاى است، و برایشان عذابى است بزرگ.[94]94. سوره بقره، آیه 7
پس الله “قلبها را مهر میزند” و سپس از کافران قریش شکایت میکند که به او ایمان نمیآورند… این منطقی است.
من دیدهام که مدافعان اسلام ادعا میکنند که الله تنها دلهای کافران را مهر میزند اگر در کفر خود پافشاری کنند، اما چرا این کار را انجام دهد؟ چه میشود اگر کافر چیزی را ببیند که میتوانست او را قانع کند، اما قلب او مهر شده بود و نتوانست او را قانع کند؟ در این صورت تقصیر کافر نخواهد بود، بلکه تقصیر الله است.
الله در قرآن بسیار شکایت میکند که کافران او را پرستش نمیکنند و آنها را بدترین مخلوقات[95]95. سوره بینه، آیه 6 و بسیاری از توهینهای دیگر مینامد، با این حال او خود دلیل اصلی کفر آنها است با مقدر کردن آنها به کفر پیش از اینکه حتی خلق شوند.
پس بر اساس این احادیث و آیات، هر مسلمان پیشین به دلیل مقدر شدن از سوی الله پیش از اینکه خلق شود، کافر شده است. اگر شما این مطلب را میخوانید، به این دلیل است که الله برای شما مقدر کرده است که این کار را انجام دهید، نه به این دلیل که خودتان با اراده خود بر روی آن کلیک کردهاید.
الله مردم را به کفر و گناه مقدر میکند، سپس برای آنها به طور ابدی عذاب میدهد، با اینکه آنها هیچ کنترلی بر آنچه که مقدر شدهاند ندارند و این مسئله در تضاد با مفهوم اراده آزاد در اسلام است. الله مردم را برای چیزی که بر آنها تحمیل کرده است سرزنش میکند و آنها را برای آن عذاب میدهد، گویی که انتخابی داشتهاند.