خلاصه کوتاه: بسیاری از مسلمانان معتقدند سوره فیل به ماجرای حمله ابرهه به کعبه اشاره دارد. با این حال، در متن سوره، نام ابرهه یا کعبه ذکر نشده و هیچ حدیث معتبری آن را به ابرهه ربط نداده است. شواهد تاریخی نیز نشان میدهد که ماجرای لشکر فیلها با روایت رایج اسلامی تناقض دارد. در این مقاله، جزئیات این ماجرا و تناقضهای موجود را بررسی میکنیم.
با این حال، واقعیت پیچیدهتر از این است: سوره فیل به روشنی به حمله ابرهه به کعبه اشاره نمیکند؛ قرآن تنها به روایتی مبهم و کهن از مجازات الهی پرداخته که در آن پرندگانی با پرتاب سنگ، قومی را نابود کردند. مشرکان همعصر پیامبر اسلام به این داستان اعتراضی نداشتند، زیرا این قصه مانند دیگر داستانهای شناختهشده آن منطقه، نظیر قصههای قوم عاد و ثمود، بهعنوان افسانهای کهن پذیرفته شده بود. هیچ حدیث معتبری سوره فیل را بهطور مستقیم به حمله ابرهه به کعبه مرتبط نمیسازد.
طبق باور مشهور، سوره فیل (سوره ۱۰۵ قرآن) به حمله لشکری با فیلها اشاره دارد. اما در متن این سوره:
بنابراین، به صراحت نمیتوان گفت سوره فیل همان ماجرای ابرهه و کعبه را بیان میکند. در تفسیرهای سنتی، این ارتباط مطرح میشود، اما شواهد قرآنی یا حدیثی قوی برای آن در دست نیست.
هیچ روایت معتبری در کتابهای بخاری، مسلم یا سایر شش کتاب معتبر حدیث وجود ندارد که رویداد ذکرشده در سوره فیل را به ابرهه و حملهاش به کعبه مرتبط کند.
در نهایت، این ماجرا به نقل از ابن عباس روایت شده است، اما سند معتبری برای آن موجود نیست.
اگر چنین معجزه بزرگی به راستی رویداده بود، باید دهها شاهد عینی برای آن وجود میداشتند، نه فقط یک شخص همچون ابن عباس.
اگر رویدادی واقعی با حضور فیلها انجام شده بود، کافران مکه بیدرنگ اسلام را میپذیرفتند، همانطور که ساحران فرعون با مشاهده معجزه موسی به سجده افتادند و به او ایمان آوردند.
مشرکان مکه بارها از محمد خواستند که برای اثبات پیامبری خود معجزهای انجام دهد. با این حال، محمد هرگز رویداد ابرهه را بهعنوان شاهدی بر پیامبری خود مطرح نکرد. او بیشتر بهانههایی میآورد، از جمله اینکه فقط پیامرسان است و قادر به انجام معجزه نیست، یا اینکه اقوام پیشین نیز علیرغم مشاهده معجزات، ایمان نیاوردند.
بنابراین، هیچ گزارشی مبنی بر گرویدن حتی یک مشرک به اسلام بهدلیل این معجزه ادعایی فیلها وجود ندارد.
تناقضات قراوانی در روایات مرتبط با ابرهه و حمله به کعبه دیده میشود. برای نمونه:
روایتهای متفاوتی در مورد تعداد فیلهایی که در این واقعه حضور داشتند، وجود دارد. برخی روایتها از یک ارتش کامل فیلها سخن میگویند، برخی تعداد آنها را 70 فیل ذکر میکنند، برخی دیگر از 9 فیل صحبت کردهاند، و یک روایت دیگر تنها از یک فیل خبر میدهد[1]1. بحار الانوار، ج15، 138. گفته شده که فیل اصلی «محمود» نام داشته، که این مسئله پرسشبرانگیز است، چرا که بعید است یک فیل آفریقایی نام عربی «محمود» داشته باشد.
همچنین، تناقضاتی درباره زمان وقوع این حادثه وجود دارد. در حالی که یک روایت میگوید این واقعه چهل روز پیش از تولد پیامبر اسلام رخ داده است، روایتی دیگر پنجاه روز را ذکر میکند، و ادعاهای دیگر از پانزده، ده، بیستوسه، سی، و حتی تا چهل یا هفتاد سال پیش از تولد او گزارش دادهاند.[2]2. الجامع لأحکام القرآن، ج20، ص194
به عنوان نمونه، فخرالدین رازی در آثارش مینویسد:
لم یکن بین عام الفیل ومبعث الرسول إلا نیف وأربعون سنة[3]3. مفاتیح الغیب أو التفسیر الکبیر، ج32، ص289
فاصله میان سال فیل و بعثت پیامبر اسلام تنها چهل سال و چند ماه بوده است.
تاریخنگار پروکوپیوس در شرح زندگی ابرهه هیچ اشارهای به ارتش فیلها نکرده است:
پروکوپیوس قیصریه، تاریخنگار برجسته بیزانسی که در فلسطین زندگی میکرد، از مشهورترین مورخان زمان خود به شمار میرفت. او رویدادهای زمانه را در چندین جلد ثبت کرده و اطلاعات مفصلی درباره ابرهه ارائه داده است، اما هیچ اشارهای به حضور ارتش فیلها ندارد. او هیچ گزارشی از این که فیلها مسافتی طولانی از آفریقا به یمن و سپس از میان صحراها و کوهها تا مکه، معادل 800 کیلومتر، پیمودهاند، ارائه نمیدهد.
نکته دیگری که باید توجه کرد این است که بنا به گزارشهای پروکوپیوس و دیگر مورخان، ابرهه حدود 25 سال پیش از تولد پیامبر اسلام درگذشته است، در حالی که مسلمانان معتقدند حمله ابرهه به مکه در همان سالی رخ داده که پیامبر به دنیا آمده است.
حمل و نقل فیلها در مسافتی 800 کیلومتری از میان بیابان، تقریباً امری غیرممکن به نظر میرسد. هیچ مسیر زمینی مستقیمی از آفریقا به یمن وجود ندارد که بتوان برای انتقال فیلها از آن استفاده کرد. علاوه بر این، فیلهای آفریقایی به سختی قابل اهلی شدن هستند، در حالی که فیلهای هندی بیشتر برای این منظور تربیت میشوند.
مسئله اصلی دیگر نیاز غذایی و آبی فیلها است؛ فیلها بهطور متوسط روزانه حدود 270 کیلوگرم غذا و 220 لیتر آب مصرف میکنند. بیابانهای خشک و کوهستانهای بیحاصل در مسیر یمن به مکه، توان فراهم سازی آب و غذا برای این حیوانات درشت پیکر را نداشتهاند.
مسافت بین یمن و مکه حدود 800 کیلومتر است؛ مسیری چنان دشوار که حتی برای اسبها نیز چالشبرانگیز است، چه برسد به فیلها. این حیوانات که به آب وابستگی زیادی دارند، باید حداقل یک یا دو بار در روز پوست خود را مرطوب کنند تا از خشک شدن و ترک خوردن آن جلوگیری شود. آنها بیشتر با گل پوست خود را مرطوب نگه میدارند. با توجه به چنین شرایطی، عبور ارتشی از فیلها در مسیری به این طول، به مکه بهسختی قابل باور است.
مسلمانان همواره تلاش میکنند عبدالمطلب را بهعنوان پیرو آیین حنیف معرفی کنند، اما این ادعا نادرست است؛ چرا که عبدالمطلب به روشنی یک بتپرست بود.
او برای نجات عبدالله از قربانی شدن، در برابر بت هبل، با تیرهای قرعهکشی تصمیم گرفت.
تا آنجاکه حدیثی که در صحیح بخاری نقل شده، خود شاهدی بر کافر بودن عبدالمطلب است.
از سَعید بن مَسَّیب روایت است که پدر وی گفت: آنگاه که مرگ ابو طالب فرا رسید، رسول الله نزد وی رفت و دید که ابوجهل ابن هشام و عبد الله بن ابی أمیه بن مغیره نزد او می باشند.
سول الله به ابو طالب گفت: «ای، عم، لا اله الا الله بگوی کلمه که از تو به نزد خداوند گواهی دهم. ابو جهل و عبدالله بن امیه گفتند:
ای ابوطالب آیا از دین عبدالمطلب اعراض می کنی؟ و رسول الله پیوسته (کلمه توحید را) بر وی عرضه میکرد، لیکن آن دو نفر همان گفته خویش را تکرار میکردند تا آن که ابو طالب در پایان سخنان ایشان گفت که: وی بر دین عبدالمطلب است و از آن ابا ورزید که بگوید: لا اله الا الله و سپس رسول الله گفت: «آگاه باش که به خدا سوگند برای تو آمرزش میخواهم تا وقتی که از آن منع نشوم».
سپس خدای تعالی در مورد ایشان این آیه را فرود آورد «نباشد مر پیغمبر را …..» (التوبة: 113)[4]4. صحیح بخاری، حدیث 1360
یک کتیبه باستانی بر روی صخرهای در جنوب عربستان کشف شده است که چنین است:[5]5. کتیبه صابئین
به قدرت خدای متعال و مسیح او، شاه ابرهه زئبمان، پادشاه سبأ، زوریدان، حضرموت، یمن و قبایل کوهستانی و ساحلی، این سطرها را درباره نبردش علیه قبیله معد در جنگ ربیعه در ماه ذوالثابتان نوشت. او با تمامی بنیعامر جنگید و شاه ابی جبار را به همراه کِنده و آل و بشار بن حسن را با سعد، مراد و حضرموت به عنوان پیشروی سپاه علیه بنیعامر از کِنده و آل در دره زو مرخ و مراد و سعد در دره منحه در مسیر توربان منصوب کرد و غنائم و اسرای فراوانی گرفت. پادشاه در حلوان جنگید و به معد رسید و غنائم و اسرا گرفت و پس از آن، عمرو بن منذر را مغلوب کرد و پسر او را به عنوان حاکم منصوب نمود و از حلوان با قدرت خداوند در ماه ذوالعلان در سال شصت و دو و ششصد بازگشت.
این متن، به طور کامل ادعای مسلمانان مبنی بر تبدیل شدن ابرهه به پشتهای از کاه[6]6. سوره فیل، آیه 5 توسط پرندگان را باطل میکند. برعکس، این متن حاکی از آن است که:
این شواهد باستانشناسی بهطور مستقیم ادعای مسلمانان را نقض میکند و پاسخی برای این ادعا ندارند.
همانطور که داستانهای قوم عاد و ثمود در میان اعراب معروف بودند، ممکن است قبیلهای دیگر که با فیلها ارتباط داشت، داستانی مشابه داشته که در سراسر منطقه گسترش یافته باشد. این احتمال میتواند توضیح دهد که چرا مشرکان آن دوران به پیام سوره فیل اعتراضی نکردند.
در آن زمان، مشرکان فاقد دانش علمی و قدرت تفکر انتقادی بودند تا بتوانند صحت این داستانهای باستانی را به چالش بکشند. آنان این روایتها را بدون هیچگونه تردیدی پذیرفتند.
برخی افراد، با استناد به کشفیات باستانشناسی مدرن، بر این باورند که سوره فیل ممکن است به مردم ثمود اشاره داشته باشد.
پس از قوم عاد، پیامبر صالح در منطقه آنان ظاهر شد و تمدن ثمود شکل گرفت که بناهای عظیمی را در کوهستانها ساختند. در سال 1921، طی حفاریهای باستانشناسی در منطقه «پترا»، سر یک فیل در میان ستونهای دربار سلطنتی کشف شد که نشان میدهد این قوم فیلها را به عنوان نماد قدرت میدانستند و از آنها ارج میبردند.[7]7. درباره فیل
صخره با فیل در پترا[8]8. صخره فیل در پترا:
گمان میرود این شواهد نشان دهنده این باشد که مردم ثمود شاید فیلها را نمادی از قدرت و ثروت میدانستند. بنابراین، این احتمال وجود دارد که «اصحاب فیل» مذکور در سوره فیل همان مردم ثمود بوده باشند.
همچنین پیامبر صالح به سوی قوم ثمود فرستاده شد که او را انکار کرده و خواستند پیامبری او را به آزمایش بکشند. در نتیجه، الله مجازاتی بر آنان نازل کرد که آنان را نابود کرد. این نشان میدهد که سوره فیل ممکن است به مردم ثمود اشاره داشته باشد که پرندگان سنگپران بر سر آنها فرود آمدند.
این احتمال وجود دارد که هنگام ارائه قرآن، مشرکان مفهوم «اصحاب فیل» را به مردم ثمود نسبت داده باشند.
همچنین ممکن است مشرکان داستان مشابهی درباره قبیلهای دیگر که با فیلها مرتبط بوده و توسط پرندگان سنگپران نابود شده باشد، داشتهاند. این میتواند توضیح دهد که چرا قریش به روایت سوره فیل اعتراض نکردند.
بلایای طبیعی مانند زلزله، آتشفشانها یا طوفانها ممکن است در منطقه رخ داده باشد و نام الله به عنوان مسبب این حوادث معرفی شده باشد. مردم آن زمان به دلیل ناآگاهی، توانایی به چالش کشیدن این ادعاها را نداشتند. اما امروزه علم این ادعاهای منتسب به الله را بهطور کامل رد کرده است.
مشابه با داستان اصحاب کهف که ریشه در افسانههای مسیحی دارد، داستان اصحاب فیل نیز میتواند ریشه در روایات و افسانههای باستانی منطقه داشته باشد.
أَلَمْ تَرَ کَیْفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِأَصْحَابِ الْفِیلِ[9]9. سوره فیل، آیه 1
آیا ندیدهاى که پروردگارت با اصحاب فیل چه کرد؟
در این آیه هیچ اشارهای به اینکه این گروه سوار بر فیلها بودند، نشده است. عبارت «اصحاب فیل» اگر به دقت ترجمه شود، به معنای «یاران یا دارندگان فیل» است، نه «فیلسواران». این نشان میدهد که این گروه لزوماً سوار بر فیلها نبودند؛ بلکه ارتباط خاصی با این حیوانات داشتند. این ارتباط ممکن است به شکل علاقه، احترام یا حتی تقدس فیلها در میان آنان بوده باشد. احتمالاً برای این گروه، فیلها حیواناتی محترم و مقدس تلقی میشدند.
نکته جالب توجه این است که سوره فیل با عبارتی مشابه آیهای آغاز میشود که در مورد قوم عاد آمده است:
أَلَمْ تَرَ کَیْفَ فَعَلَ رَبُّکَ بِعَادٍ[10]10. سوره فجر، آیه 6
آیا ندیدهاى که پروردگار تو با قوم عاد چه کرد؟
این شباهت ساختاری نشان میدهد که قرآن در روایت داستانهای اقوام مختلف از الگوهای مشابهی استفاده کرده است.
سپس در آیه بعدی سوره فیل آمده است:
أَلَمْ یَجْعَلْ کَیْدَهُمْ فِی تَضْلِیلٍ[11]11. سوره فیل، آیه 2
آیا مکرشان را باطل نساخت؟
این آیه به مکر و نیرنگی که اصحاب فیل به کار برده بودند، اشاره دارد. خداوند این مکر را باطل کرد و نقشههایشان را ناکام گذاشت. این مضمون در قرآن بارها تکرار شده و اشاره میشود که خداوند بهترین مکاران است و همواره نیرنگ دیگران را به خودشان بازمیگرداند. به عنوان نمونه:
وَمَکَرُوا مَکْرًا وَمَکَرْنَا مَکْرًا وَهُمْ لَا یَشْعُرُونَ[12]12. سوره نمل، آیه 50
و غافل بودند که اگر آنها حیلهاى اندیشیدهاند ما نیز حیلهاى اندیشیدهایم.
این آیه در داستان قوم ثمود آمده است. بنابراین، اشاره به مکر در سوره فیل مشابه اشاره به نیرنگ اقوام گذشته است.
در ادامه، قرآن نحوه مجازات اصحاب فیل را بیان میکند:
وَأَرْسَلَ عَلَیْهِمْ طَیْرًا أَبَابِیلَ[13]13. سوره فیل، آیه 3
و بر سر آنها پرندگانى فوجفوج فرستاد،
قرآن در آیات متعددی نحوه عذاب اقوام گذشته را به شیوههای مختلف توصیف کرده است. مثلاً در داستان قوم ثمود، مجازات آنها در یک آیه به زلزله نسبت داده شده است:
پس زلزلهاى سخت آنان را فروگرفت و در خانههاى خود بر جاى مردند.[16]16. سوره اعراف، آیه 78
در آیه دیگری، به صدایی مهیب و نابودکننده اشاره شده است:
ما بر آنها یک آواز سهمناک فرستادیم. پس همانند آن علفهاى خشک آغل گوسفند شدند.[17]17. سوره قمر، آیه 31
در هر دو آیه، نتیجهی نهایی نابودی به «علف یا کاه خشک شده» تشبیه شده است. این توصیفات، نشان میدهد که عذابهای قرآن ممکن است با استفاده از نمادها و تصاویر متنوعی بیان شود. بنابراین، عذاب اصحاب فیل نیز ممکن است با این نمادها (مانند پرندگان و سنگباران) بیان شده باشد.
باید توجه داشت که این داستانها بیشتر جنبه افسانهای دارند و مدارک تاریخی برای تأیید آنها وجود ندارد. در نتیجه، روایات مختلفی به سادگی در میان مردم رایج شده و باورهایی نظیر حمله سپاهی از پرندگان شکل گرفته است.
چرا الله در زمانی که 360بت در کعبه وجود داشت، مداخله نکرد؟ و در خصوص تخریب کعبه پس از محمد چه باید گفت؟
کعبه که به عنوان خانهی الله محسوب میشود، زمانی 360 بت را در خود جای داده بود که همراه با او پرستیده میشدند. چگونه امکان دارد که الله به عنوان پشتیبان بزرگترین گناه یعنی شرک در مقدسترین مکان عالم بیتفاوت بماند؟
آیا یک مسلمان هرگز میپذیرد که در مسجدی، فاحشهخانهای افتتاح شود؟ آیا الله به قدری از طواف برهنه مردان و زنان حمایت کرده که حتی برای حفظ آن به اقداماتی ویژه دست یازید؟
پس از پیدایش اسلام، تمامی بتها نابود شدند، اما کعبه چندین بار مورد حمله قرار گرفت. از جمله این حملات، حملهی حجاج بن یوسف و قرمطیها که حتی حجر الأسود را نیز از کعبه برداشتند، برجسته هستند. چرا هیچ پرندهای نیامد تا این گناهکاران را نابود کند؟ این امر نشان میدهد که پرندگانی که به گفتههای سنتی کعبه را محافظت میکردند، طبق فرمان الله عمل نکردند، بلکه به برکت بتها چنین کردند.
اخیراً یک جرثقیل بر روی زائران در کعبه سقوط کرد[18]18. سقوط جرثقیل در مکه و الله هیچ اقدامی نکرد. هیچ پرندهای، حتی مگس، در این امر مداخله نکرد.
این معجزات به نظر میرسد بیشتر از آنکه حقیقت داشته باشند، داستانهای خیالی باشند. چرا این معجزات همیشه زمانی رخ میدهند که هیچ شاهدی وجود ندارد؟ و چرا در دنیای امروز، الله هیچ معجزهای در برابر چشمان همه انجام نمیدهد؟