مسئله ارتباط معبد یا قصر سلیمان با مسجد الاقصی یکی از مباحث داغ در حوزه تاریخ و مذهب است. کاربران به دنبال پاسخهای دقیق درباره تاریخ ساخت و محل قرارگیری این بناها هستند. در ادامه، با نگاهی علمی و تاریخی، روایتهای مذهبی و یافتههای باستانشناسی مورد بررسی قرار میگیرند.
محمد ادعا کرد داستان سلیمان در قرآن را طوری میگوید که سلیمان جنها را برای ساخت معبد به کار میگرفت.
و باد را مسخّر سلیمان کردیم. صبحگاهان مسیر یک ماه را میپیمود و شبانگاه مسیر یک ماه را. و چشمه مس مذاب را برایش جارى ساختیم و گروهى از جنها به فرمان پروردگارش برایش کار مىکردند و هر که از آنان سر از فرمان ما مىپیچید به او عذاب آتش سوزان را مىچشانیدیم.[1]1. سوره سبأ، آیه 12 براى وى هر چه مىخواست از بناهای بلند(معابد) و تندیسها و کاسههایى چون حوض و دیگهاى محکم بر جاى، مىساختند. اى خاندان داود، براى سپاسگزارى کارى کنید و اندکى از بندگان من سپاسگزارند.[2]2. سوره سبأ، آیه 13
طبق قرآن، ملکه سبا به یکی از چنین کاخهای بزرگ که کف آن از شیشه بود، آورده شد:
به او گفتند: به حیاط قصر درآی. هنگامی که آن را دید، پنداشت آبی فراوان [چون دریاچه] است، پس دامن جامه از دو ساق پایش بالا زد، سلیمان گفت: این محوطه ای است صاف و هموار از شیشه. [ملکه سبا] گفت: پروردگارا! قطعاً من به خود ستم کردم، اینک همراه سلیمان، تسلیم الله، پروردگار جهانیان شدم.[3]3. سوره نمل، آیه 44
با این حال، باتوجه به علم کنونی دریافتیم:
وضعیت پیرامون مسجد الاقصی به ویژه جالب است.
امروزه، یهودیان ادعا میکنند که مسجد الاقصی بر روی خرابههای معبد سلیمان و مجموعه آن ساخته شده است. با این حال، باستانشناسان هیچ اثری از خرابهها زیر آن پیدا نکردند.
مسلمانان از این یافتههای باستانشناسی بسیار خوشحال میشوند و به این موضوع افتخار میکنند که اسرائیلیهای امروزی (یهودیان) حق ندارند بر مسجد الاقصی ادعایی داشته باشند.
با این حال، این مسئله زمانی جالبتر میشود که در نظر بگیریم اگر مسلمانان هرگونه مدرکی از معبد سلیمان و مجموعه آن زیر مسجد الاقصی فعلی را رد کنند، به این معنی است که پیامبرشان سلیمان نیز بنایی در آنجا نساخته است. چه به عنوان معبد و چه به عنوان مسجد، هیچ مدرک باستانشناسی برای هیچ یک از این ساختارها زیر مسجد الاقصی وجود ندارد.
از یک طرف، مسلمانان وجود هرگونه معبد سلیمان زیر مسجد الاقصی را رد میکنند. از طرف دیگر:
تاریخ مختصری از مسجد الاقصی به روایت مسلمانان:
شکی نیست که بیتالمقدس از ساختههای سلیمان است، همانطور که در متن کتاب یهودیها آمده است. و قرآن نیز به آن اشاره کرده است در آیهای که میفرماید: «برای او [سلیمان] هر چه بخواهد از معابد میسازند»[9]9. سوره سبأ، آیه 13. ظاهر این است که هنگامی که ابراهیم به سرزمین شام رسید و خداوند به او وعده داد که آن سرزمین را به نسلش میدهد، خداوند محل بزرگترین مسجدی را که نسل او خواهد ساخت، تعیین کرد. بنابراین، ابراهیم در آنجا مسجدی کوچک ساخت تا از خداوند شکرگزاری کند و آن را بر روی صخرهای که بهعنوان قربانی استفاده میشد، قرار داد. همان صخرهای که سلیمان بر روی آن مسجد را بنا کرد. وقتی که مردم آن زمان مشرک بودند، آن بنا ناپدید شد تا اینکه خداوند سلیمان را هدایت کرد تا مسجد الاقصی را برپا کند. این موضوع از علوم و دانشهایی است که کتابهای یهودیها به آن توجه نکردهاند. در سفر پیدایش ثابت شده است که ابراهیم قربانگاههایی در مناطقی که از سرزمین کنعانیان عبور کرد، ساخت؛ زیرا خداوند به او خبر داد که آن سرزمین را به نسلش خواهد داد. بنابراین، ظاهر این است که او در محل مسجد اورشلیم نیز قربانگاهی ساخت.[10]10. ابن عاشور، التحریر والتنویر،ج4، ص15
این مسئله با واقعیت دیگری که پس از مرگ محمد، زمانی که خلیفه دوم عمر ابن خطاب اورشلیم را فتح کرد و مسلمانان برای اولین بار وارد شهر شدند و از محل دقیق نماز خواندن پیامبرشان مطمئن نبودند، پشتیبانی میشود.
عمر تصمیم گرفت محل معبد یهودی را شناسایی کند مکان و ویرانی آن در سراسر منطقه شناخته شده بود و حکمرانان مسیحی بیزانس در شام قبل از فتح اسلامی از کوه معبد به عنوان زبالهدانی استفاده کرده بودند. عمر دستور ساخت دو سازه بزرگ را صادر کرد: قبهالصخره و مسجد الاقصی[11]11. F. E. Peters. Jerusalem. pp.186-192. در استفاده معاصر عربی، مسجد الاقصی میتواند به مسجدی که عمر در انتهای جنوبی مجموعه کوه معبد ساخت یا کل مجموعه کوه معبد اشاره کند که در عربی به آن «حرم شریف» گفته میشود.
به طور ساده، عمر هیچ وحی مستقیم درباره مکان دقیق مسجد ساخته شده توسط سلیمان دریافت نکرد. بلکه او با مردم محلی مشورت کرد که مکان مورد نظر یهودیان را شناسایی کردند.
بنابراین، به طور منطقی:
واقعیت این است که عدم وجود هرگونه مدرک باستانشناسی از معبد تنها یک چیز را نشان میدهد، یعنی هر دو ادعای یهودیان درباره معبد سلیمان و داستانهای فراطبیعی اسلامی از جنها که برای سلیمان بناهای بلند میسازند و چشمههای مس مذاب را شامل میشود، بیپایه و اساس است.
این نظریه با این حقیقت که هیچ مدرک باستانشناسی برای تأیید خروج بنی اسرائیل از مصر وجود ندارد، تقویت میشود. داستان خروج نیز در قرآن آمده است.
هیچ نشانهای وجود ندارد که بنی اسرائیل هرگز در مصر باستان زندگی کرده باشند و شبهجزیره سینا تقریباً هیچ نشانهای از سکونت در طول قرن دوم قبل از میلاد ندارد (حتی کادش-بارنئا، جایی که بنی اسرائیل گفته میشود 38 سال در آنجا گذراندهاند، قبل از اوایل قرن دوازدهم قبل از میلاد خالی از سکنه بود)[12]12. Finkelstein 2015, p. 41. یک قرن تحقیق توسط باستانشناسان و مصرشناسان هیچ مدرکی که به طور مستقیم به خروج و فرار و سفرها از طریق بیابان مرتبط باشد، پیدا نکرده است.[13]13. Meyers, Carol. Exodus. p. 5
به طور مشابه، داوود یا سلیمان نیز به طور کامل در متون میانرودانی غایب هستند.
علاوه بر این، با وجود همه ثروت و قدرت گزارش شده آنها، نه از داوود و نه سلیمان در یک متن مصری یا بین النهرینی نام برده نشده است. و شواهد باستان شناسی در اورشلیم برای پروژه های ساختمانی معروف سلیمان وجود ندارد. حفاریهای قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم در اطراف کوه معبد در اورشلیم نتوانستند حتی اثری از معبد یا مجموعه قصر افسانهای سلیمان را شناسایی کنند.[14]14. The Bible Unearthed, p.128
تمام اینها یک چیز را نشان میدهد: هر دو گزارشهای یهودی و اسلامی نادرست هستند و داستانهای مذهبی خیالی آنها توسط علم مدرن رد شده است.
قرآن قدرتهای فراطبیعی فراوانی را به سلیمان نسبت میدهد:
در مقابل، کتاب مقدس هیچ قدرت فراطبیعی به سلیمان نسبت نمیدهد و او را به عنوان انسانی معمولی توصیف میکند. به عنوان مثال:
ساخت معبد سلیمان: کتاب مقدس توصیف میکند که سلیمان از نیروی انسانی برای ساخت معبدش استفاده کرده است، نه جنها[21]21. اول پادشاهان 6:14-38.
در مورد بازدید ملکه سبا، قرآن روایت فراطبیعی را ارائه میدهد:
گفت: اى بزرگان، کدام یک از شما تخت او را -پیش از آنکه به تسلیم نزد من آیند- برایم مىآورد؟[22]22. سوره نمل، آیه 38 عفریتى از جن گفت: «من آن را پیش از آنکه از مجلس خود برخیزى برای تو میآورم و بر این [کار] سخت توانا و مورد اعتمادم.»[23]23. سوره نمل، آیه 39 و آن کس که از علم کتاب بهرهای داشت گفت: من، پیش از آنکه چشم بر هم زنى، آن را نزد تو مىآورم. چون آن را نزد خود دید، گفت: این بخشش پروردگار من است، تا مرا بیازماید که سپاسگزارم یا کافر نعمت. پس هر که سپاس گوید برای خود گفته است و هر که کفران ورزد پروردگار من بىنیاز و کریم است.[24]24. سوره نمل، آیه 40
در مقابل، کتاب مقدس سفر فیزیکی ملکه را توصیف میکند:
ملکهٔ سبا وقتی آوازهٔ حکمت سلیمان را شنید، خواست به دیدار او برود و با طرح مسائل دشوار او را آزمایش کند. پس به همراهی سواران بسیار و کاروانی از شتران با بار طلا، جواهرات و عطریات به شهر اورشلیم آمد و مسائل خود را با سلیمان در میان گذاشت.[25]25. دوم تواریخ 9:1
با این حال، متن باستانی دیگری به نام «عهد سلیمان» وجود دارد که در کتاب مقدس گنجانده نشده است، اما به خاطر داستانهای خیالی آن درباره تواناییهای فراطبیعی سلیمان مشهور شد.
نکات کلیدی از «عهد سلیمان» شامل:
محمد بیسواد بود. او داستانهایی از کتاب مقدس شنیده بود، اما این او را به یک عالم کتاب مقدس تبدیل نکرد. بنابراین، او نتوانست بین گزارشهای واقعی کتاب مقدس درباره سلیمان و دیگر داستانهای خیالی مرتبط با سلیمان تفاوت قائل شود. در نتیجه، محمد این داستانهای فراطبیعی را در قرآن گنجاند.
حرام بودن مجسمهسازی در اسلام:
تناقض در قرآن:
جنیان براى وى هر چه مىخواست از بناهای بلند(معابد) و تندیسها و کاسههایى چون حوض و دیگهاى محکم بر جاى، مىساختند. اى خاندان داود، براى سپاسگزارى کارى کنید و اندکى از بندگان من سپاسگزارند.[41]41. سوره سبأ، آیه 13
بنابراین، چرا سلیمان مجسمه میساخت در حالی که ساخت آنها ممنوع بود؟
اما سپس این را درک میکنیم وقتی که داستان زیر را در کتاب مقدس میخوانیم[42]42. اول پادشاهان 11:7-8. این آیات توصیف میکنند که سلیمان از خدا دور شد (یعنی درگیر شرک شد) و بناهای بلند(معابد) برای خدایان دیگر ساخت و تحت تأثیر همسران خارجیاش بود.
و اما سلیمان پادشاه، به غیر از دختر فرعون، دل به زنان دیگر نیز بست. او برخلاف دستور خداوند زنانی از سرزمین قومهای بتپرست مانند موآب، عمون، ادوم، صیدون و حیت به همسری گرفت. خداوند قوم خود را سخت برحذر داشته و فرموده بود که با این قومهای بتپرست هرگز وصلت نکنند، تا مبادا آنها قوم اسرائیل را به بتپرستی بکشانند. اما سلیمان همچنان به این زنان عشق میورزید. سلیمان هفتصد زن و سیصد کنیز برای خود گرفت. این زنها به تدریج سلیمان را از خدا دور کردند به طوری که او وقتی به سن پیری رسید به جای اینکه مانند پدرش داوود با تمام دل و جان خود از خداوند، خدایش پیروی کند به پرستش بتها روی آورد. سلیمان عشتاروت، الهه صیدونیها و ملکوم، بت نفرتانگیز عمونیها را پرستش میکرد. او به خداوند گناه ورزید و مانند پدر خود داوود، از خداوند پیروی کامل نکرد. حتی روی کوهی که در شرق اورشلیم است، دو بتخانه برای کموش بت نفرتانگیز موآب و مولک بت نفرتانگیز عمون ساخت.
سلیمان برای هر یک از این زنان اجنبی نیز بتخانهای جداگانه ساخت تا آنها برای بتهای خود بخور بسوزانند و قربانی کنند.[43]43. اول پادشاهان 11
در داستانهای درباره سلیمان که به محمد رسید، او به عنوان کسی که ساختمانهای بلند(معابد) و مجسمههای خدایان را میسازد، توصیف شد. محمد این روایتها را در قرآن گنجاند. با این حال، محمد نادیده گرفت که پیش از این ساخت مجسمهها را به عنوان حرام (ممنوع) و بخشی از گناه نابخشودنی شرک اعلام کرده بود.