خواهشمندم میان دو نکته زیر جدایی بگذارید:
همانا، مردم همیشه از محمد میپرسیدند که انگیزه پشت تصمیم الله برای خلقت جهان و انسانها در ابتدا چه بوده است. الله (یعنی محمد) تلاش کرد تا به این پرسش در قرآن پاسخ دهد، جایی که گفته شده:
سوره ذاریات، آیه 56
وَمَا خَلَقۡتُ ٱلۡجِنَّ وَٱلۡإِنسَ إِلَّا لِیَعۡبُدُونِ
و جن و انس را نیافریدهام، مگر براى اینکه مرا عبادت کنند
اگرچه، این پاسخ قرآنی مورد انتقاد شدید قرار گرفت، به این سان که:
این پاسخ به پرسش یعنی دلیل و انگیزه پشت خلقت پاسخ نمیدهد، بلکه فقط «وظیفه» پس از آنکه ما خلق شدهایم را بیان میکند. الله/محمد به طور کامل در پاسخ به این پرسش شکست خورد.
افزون بر این، اینکه الله از مخلوقات پستی مانند انسانها که خود الله آفریده، «خواهان» عبادت باشد، منطقی نیست. هنگامی که موجودی شروع به «خواستن» یا تقاضای عبادت میکند، ویژگی «ٱلصَّمَدُ»(بینیاز) [1]1. قرشی بنابی، قاموس قرآن، ج4، ص150-153[2]2. راغب اصفهانی، المفردات، ج1، ص492[3]3. طریحی، مجمع البحرین، ج3، ص88 را از دست میدهد و نمیتوان آن را خدا دانست.
نویسنده قرآن ادعا کرده است:
سوره اخلاص، آیه 2
ٱللَّهُ ٱلصَّمَدُ
الله بىنیاز است
بنابراین، هنگامی موجودی شروع به خواستن یا تقاضای عبادت و ستایش میکند، نیازی را پیش کشیده است. این با ماهیت یک موجود قادر مطلق در تناقض است، زیرا چنین موجودی به هیچ چیز نیازی ندارد؛ نه عبادت، نه تایید وجود خود، نه دعا، نه روزه، و غیره. در نتیجه، این موجود نمیتواند ویژگی «ٱلصَّمَدُ» را که نشاندهنده بینیازی ابدی و استقلال از همه چیز است را حفظ کند.
بعد از این انتقاد، مبلغان اسلامی تلاش کردند تا پاسخ بدهند، با این بهانه که:
علمای اسلامی میگویند که خداوند نیازی به عبادات ما ندارد… بلکه نمازهای ما تنها برای سود خود ما و برای بردن ما به بهشت است.[4]4. برای نمونه ترجمه تقسیر المیزان، ج17، ص579
با این همه، روشن است که گفته علمای اسلامی باز هم نتوانسته به این پرسش پاسخ دهد.
نتیجهگیری میان سوره ذاریات، آیه 56 و بیان علمای اسلامی به یک سناریوی متناقض میرسد: خداوند جنها و انسانها را تنها برای عبادت آفریده، با وجود اینکه به عبادت نیازی ندارد. این کنار هم قرار گرفتن فاقد انسجام و منطق، مانند اینکه الله بگوید: «من غذا میخورم، اگرچه به غذا نیازی ندارم»، یا «من میخوابم، اگرچه به خواب نیازی ندارم.»
بنابراین، پرسش باقی میماند: اگر الله به عبادت ما نیازی ندارد، پس چرا بدون رضایت ما، جهان و ما را خلق کرد؟
پرسش «چرا امتحان الهی؟» شباهتهایی به پرسش «چرا خلقت؟» دارد. این موضوع برای علمای اسلامی و مبلغان چالش برانگیز بوده است که توضیح دهند، زیرا انگیزه پشت تصمیم الله برای امتحان مخلوقاتش اشاره دارد.
وقتی این پرسش مطرح میشود، مبلغان اسلامی اغلب با یک پاسخ آشنا پاسخ میدهند:
انسان برای گذراندن امتحان الهی خلق شده است.
اما این پاسخ به پرسش اصلی نمیپردازد: چرا الله تصمیم گرفت انسان را امتحان کند، تصمیمی که به خلق آنها در ابتدا نیاز داشت؟
افزون بر این، مفهوم «امتحان» بیشتر به وظایفی مربوط میشود که انسانیت پس از آنکه خلق شدهاند باید انجام دهند. در نتیجه، مفهوم امتحان به خودی خود دلیلی یا توجیهی برای عمل ابتدایی خلقت ارائه نمیدهد.
در نهایت، اسلامگراها باید به طور آشکار بپذیرند که:
ممکن بود اگر امتحان الهی شامل کمک به بشریت و انجام کارهای نیک و اجتناب از بدیها بود، قابل درک باشد.
اما چرا امتحان عبادت و ستایش الله پنج بار در روز است؟
و این «سندرم عبادت و ستایش» فراتر از انسانها نیز میرود:
آیا اصرار الله بر عبادت و ستایش همیشگی نشاندهنده خودشیفتگی نیست، که انگیزهای خودمحور برای خلق بشریت و جهان برای عبادت او را نشان میدهد؟
انسان، الله را خلق است، به همین دلیل ضعفهای انسانی در الله نیز دیده میشود.
الله از ستایشهای مداوم فرشتگان، حیوانات، پرندگان و حتی هر ذرهها در جهان چه بهرهای میبرد؟ شما ممکن است بگویید که الله از آن بهرهای نمیبرد… اما سپس این مانند این است که الله بگوید که او «میخوابد» اگرچه او نیازی به خواب ندارد.
آیا میتوان حدس زد که الله ازلی بوده اما به دلایلی در حدود 13.8 میلیارد سال پیش به شدت به بیحوصلگی رسیده است؟ در نتیجه بیحوصلگی، او را تحریک کرد تا یک بازی با دو محور: بشریت و شیطان، خلق کند و اکنون الله از نمایشهای آنها لذت میبرد تا بیحوصلگی خود را کاهش دهد.
چرا الله به طور خاص به زمین ما در این جهان وسیع اهمیت میدهد، و حتی بیشتر به بشریت، که گفته میشود تنها چند هزار سال پیش (یعنی آدم و حوا) به زمین آمدند؟ فسیلهای دایناسورها 65 میلیون سال قدمت دارند، اما فسیلهای انسانهای امروزی به سختی 300 هزار سال قدمت دارند. و طبق کتاب مقدس و برخی از روایات اسلامی، آدم تنها حدود 6 تا 7 هزار سال پیش خلق شده است.
در این جهان وسیع، چرا الله باید به خانهها و اتاق خوابهای ما اهمیت دهد و ما را حتی در خصوصی ترین مکان ها نظارت کند که چه میکنیم؟
در کهکشان ما، کهکشان راه شیری، میلیاردها ستاره وجود دارد که هر کدام میتوانند میزبان سیاراتی مانند زمین باشند. خود جهان حاوی میلیاردها کهکشان است. چرا چنین کیهان وسیع و پیچیدهای خلق شود اگر تمرکز بر زمین و انسانهای نوپیدای آن باشد؟
افزون بر این، احادیث میگویند که مهدی به زودی خواهد آمد تا برتری انسانها توسط غیر مسلمانان را به پایان برساند. وقتی مهدی میآید، به جای کشف فضا و استفاده از سفینهها برای کشف این جهان بیپایان، پیشبینی شده است که درگیریهای خشونتآمیز داشته باشد و در نهایت به پایان دنیا منجر شود. آسمانها بر روی زمین فرو میریزند و کل جهان نابود میشود. این روایات متمرکز بر زمین به نظر میرسد و مقیاس عظیم کیهان را در نظر نمیگیرد.
بنابراین، پرسش باقی میماند: چه هدفی پشت خلقت چنین جهانی وسیع وجود دارد که در آن بسیاری از ستارگان (که حتی بزرگتر از زمین هستند) هر روز نابود میشوند؟
نشانههای زیادی از آخرالزمان وجود دارد(در قرآن، احادیث)، اما هیچیک از آنها به رسیدن انسانها به ماه، خورشید یا ستارگان دیگر اشاره نمیکند، چه برسد به شناخت فضا. چرا براق، موجود شبیه قاطر که محمد برای سفر معراج از آن استفاده کرد، نیاز به بال برای پرواز در فضا دارد؟ پرواز با بال به وجود جو و هوای مناسب برای تولید نیروی lift (نیروی برآی) وابسته است. در خارج از جو زمین، جایی که هوا وجود ندارد، موجودات بال دار نمیتوانند بال بزنند و به پرواز درآیند. علاوه بر این، نویسنده قرآن[7]7. سوره فاطر، آیه 1 میگوید که فرشتگان با 2، 3 یا 4 بال در آسمانها پرواز میکنند. آیا هیچیک از این ادعاها منطقی است؟
در نهایت، این نگرش، انسان را به این سوال میرساند که آیا این الله یک مخلوق تخیل انسانی است.
باشه، انسانها آگاهی داشتند، اما هدف از خلقت میلیونها نوع حشره چه بود؟
نویسنده قرآن میگوید که نه تنها انسانها بلکه حتی مورچهها نیز آگاهی دارند.[8]8. سوره نمل، آیه 18 به این ترییب، پس از کسب آگاهی، آنها نیز باید به بهشت و جهنم تقسیم شوند. حداقل، ماری که ابوبکر را در غار گزید[9]9. نور الدین الحلبی، السیرة الحلبیة، ج2، ص48[10]10. محب الدین الطبری، الریاض النضره فی فضائل عشر، ج1، ص106 باید به آتش جهنم انداخته شود.
و هدف از خلقت دایناسورها که 65 میلیون سال قبل از آمدن انسانها به این زمین وجود داشتند، چه بود؟ علاوه بر این، هدف از خلقت نئاندرتالها، دنیسووانها و دیگر هومینیدها که همه قبل از انسانهای امروزی مردند، چه بود؟ پاسخ غیرممکن است زیرا وقتی قرآن و محمد از نئاندرتالها بیخبر بودند، چگونه مسلمانان میتوانند پاسخی دهند؟
در پاسخ هدف زندگی، مذهبیها همان جواب قدیمی را میدهند که هدف از این زندگی آمادهسازی برای زندگی ابدی در آینده است، برای دیدن اینکه چه کسی موفق میشود و به بهشت میرود و چه کسی شکست میخورد و به جهنم میرود.
دوستان مذهبی عزیز! آیا تا به حال به این فکر کردهاید که هدف از آن زندگی بینهایت چه خواهد بود؟ در این زندگی کوتاه، خوردن، نوشیدن، پوشیدن لباس و کمک به دیگران به نظر شما مادیگرایی است و در پاسخ ادعا میکنید که هدف از زندگی ما زندگی ابدی است که همان خوردن، نوشیدن و تجملات ابدی، مادیگرایی نخواهد بود؟ اگر هدف از آن زندگی ابدی را نمیفهمید و هیچ وقت هم به شما گفته نشده است، چرا با تعریف چنین هدفی برای این زندگی کوتاه خودتان را فریب میدهید؟
اگر میتوانید کمی دورتر فکر کنید، به این فکر کنید: خداوندی که هدف از زندگی کوتاه ما را زیر سوال میبرد، از ازل زنده بوده و برای همیشه زنده خواهد ماند.
ای کاش این خداوند میتوانست هدفی برای زندگی بینهایت خود تعریف کند قبل از تعیین هدف برای زندگی کوتاه ما.
پاسخ:
تفاوت بزرگی بین پدر و مادر انسانی و الله وجود دارد. پدر و مادر انسانی تحت نیروهای طبیعی، فشارهای اجتماعی و نیازهای شخصی قرار دارند. برای مقابله با چالشهای زندگی، ممکن است احساس کنند که تمایل یا حتی نیاز به داشتن فرزند دارند. افزون بر این، برخی از والدین از تنهایی که ممکن است با افزایش سن به وجود بیاید می ترسند، به دنبال تشکیل خانواده هستند.
مسلمانان باور دارند که الله «ٱلصَّمَدُ» است، به این معنی که او خودکفا و بینیاز از هر چیزی است. اگر الله شروع به «خواستن» چیزی کند، این نشان از وابستگی یا نیازمند بودن دارد، که با مفهوم «ٱلصَّمَدُ» در تضاد است. بنابراین، انگیزه پشت تصمیم والدین انسانی برای داشتن فرزند قابل درک است. در مقابل، دلایل و انگیزه الله برای خلقت جهان و بشریت به طور کامل بیپاسخ ماندهاند (چه توسط الله و چه توسط مسلمانان).
با توجه به این تفاوتها، مقایسه بین انگیزههای والدین انسانی و الله بیاعتبار است. در حالی که والدین انسانی ممکن است فرزند را برای برآوردن نیازهای شخصی خود به دنیا آوردند، اما مسلمانان ادعا میکنند که الله از هر نیازی، مبرا است.
در این مرحله، مبلغان اسلامی با دو بهانه زیر پیش میآیند:
- الله نیازی ندارد به ما بگوید چرا ما را خلق کرده است.
- حتی اگر الله بگوید، ما نمیتوانیم آن را درک کنیم.
پاسخ:
نخست، دست کم مبلغان اسلامی به روشنی میپذیرند که الله نه دلیل و انگیزه پشت خلفت را بیان کرده است و نه دلیل عدم بیان آن را به ما.
دوم آنکه، اگر الله انتظار دارد که ما از عقل خود برای شناخت او استفاده کنیم، پس باید آماده باشد تا به پرسشهای درست ما، پاسخ دهد.
این تناقض است که ابتدا عقل ما را به «چالش» بکشد تا الله را بیابیم، تنها برای اینکه زمانی دیگر عقل ما را با اینکه نمیتوانیم انگیزههای او برای خلق جهان را درک کنیم، نادیده بگیرد. این رویکرد همان عقلی را که الله ما را به استفاده از آن تشویق می کند، تضعیف می کند.
بنابراین، موضوع اینجاست:
در واقع، نویسنده قرآن تلاش کرده است به این پرسش پاسخ دهد که انسانها و جنها برای عبادت الله خلق شدهاند، اما این ادعا با انتقاد شدید مواجه شد. چرا یک خدای بینیاز که قرار است «ٱلصَّمَدُ» باشد، نیاز به عبادت و ستایش از مخلوقات خود دارد؟ اگر او بینیاز است، نباید هیچ نوع ستایش یا به رسمیت شناختن دیگران را بخواهد یا نیاز داشته باشد.
برای پایان جستار، اگر خدا به دنبال تعامل عقلانی با بشریت است، منطقی است که انتظار داشته باشیم پاسخهای روشن و دقیق به پرسشهای ما داشته باشد. هر کسی میتواند ادعا کند که خدایانشان انسانها را برای هدف عبادت و ستایش خلق کردهاند، که این ادعاها را غیرقابل تشخیص و بدون اثبات میکند. هیچ تفاوت قابل تشخیصی بین ادعاهای محمد درباره الله و ادعاهای دیگران درباره خدایانشان وجود ندارد، همه فاقد شواهد قطعی برای حمایت از ادعاهایشان هستند. این کمبود اثبات باعث میشود که تمام ادعاها به طور یکسان مشکوک و غیرقابل تایید باشند.